بسیاری از ما تغییرات ناگهانی را تجربه نمیکنیم. در عوض تغییر برای ما به عنوان امری تکاملی و غیرشهودی اتفاق میافتد. ما دائم سعی میکنیم که خود را در بهترین مسیر ممکن هدایت کنیم تا به این ترتیب عادتهای خوب را در خودمان شکل دهیم.
اما چه چیزی ما را متوجه عادتهایمان میکند؟ چه چیزی موجب میشود که عادتهای پیشین خود را دور بریزیم، دست به کار شویم و تغییر کنیم ؟
بیزاری از خود، تصمیم گیری در شرایط بحرانی، تمایلی که خاموش نمیشود و تمام تلاش برای اجرای تصمیم چهار مرحله اصلی برای تغییر است.
احساسات قویترین نیروی وجودی ماست. زیر فشار احساسات انسانها قادر هستند که قهرمانانهترین (و یا وحشیانهترین) رفتارها را از خود نشان دهند. تا حدود بسیار زیادی تمدن بشر را نیز میتوان حاصل ارتباط هوش بشر با احساسات او دانست. احساسات مانند سوخت و ذهن مانند سکاندار کشتی در مسیر تمدن هستند.
در این مقاله ما چهار احساس مهم را معرفی خواهیم کرد که قادر است ایجاد هر تغییر و انجام هر کاری را برای بشر ممکن سازد. هرگاه بتوانید از این احساسات برای همیشه روشن نگاه داشتن شعله تمایلات خود استفاده کنید، میتوانید تغییرات بزرگی را در زندگیتان شاهد باشید.
شاید بهتر است قبل از آن مقاله “چهار راه برای مثبت اندیشی” را ببینید و سعی کنید تواناییهای خود را باور کنید.
مرحله نخست: انزجار
معمولا کسی واژه انزجار را به همراه اقدامات مثبت به کار نمیبرد. با این حال اگر بتوانید از این احساس به خوبی استفاده کنید، تغییرات بزرگی در زندگیتان رقم خواهد خورد. کسی که به درجه انزجار برسد دیگر نمیتواند احساسات خود را نادیده بگیرد. چنین کسی قادر است در مقابل زندگی خود بایستد و بگوید: “دیگر بس است!” و این همان جملهای است که خیلی از افراد بعد از تجربههای ناخوشایند خود آن را به زبان آوردهاند. در یک جایی سرانجام باید به خودتان بیایید و با خود بگویید: “من دیگر نمیخواهم به همین شکل به زندگیام ادامه دهم، دیگر نمیخواهم ورشکسته و یا بی پول باشم، دیگر نمیخواهم غمگین باشم. دیگر تحمل این را ندارم که در زندگی شرمنده خودم یا دیگران شوم و دیگر نمیخواهم به خودم دروغ بگویم.” یعنی باید خواهان تغییر در زندگیتان شوید.
در واقع احساس انزجاری که به نتایج مثبتی ختم شود، با جمله “دیگر بس است” شروع میشود!
چنین روزی را میتوانید با نام روز توبه یا هر اسم دیگری که دوست دارید بشناسید. نام این روز را هرچه که بگذارید، در میزان تاثیرگذاریاش تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. هیچ چیزی به این اندازه نمیتواند شما و زندگیتان را دستخوش تغییر کند!
مرحله دوم: تصمیم گیری
بسیاری از ما تنها در مواقعی که مجبور هستیم تصمیم گیری میکنیم. به همین خاطر وقتی به این نقطه رسیدیم، مجبور هستیم با احساسات متضادی که ما را به اینجا کشانده دست و پنجه نرم کنیم. این شرایط درست مثل این است که در میان میدانی گیر افتاده باشیم که از هر جهت چیزی ما را به مبارزه میطلبد. به همین خاطر اصلا عجیب نیست اگر در چنین شرایطی دچار بیخوابی، کم اشتهایی، و یا ترس و اضطراب شویم.
تصمیم گیریهایی که میتواند زندگی ما را متحول کند، اغلب جنگی را در وجود ما شعلهور خواهد ساخت. رویارویی با ارتشی از احساسات مختلف که هرکدام برای پیروزی بر ذهن ما میجنگند، به هیچ وجه کار آسانی نیست. تصمیم نهایی هر چه که باشد، برخی از این احساسات را خاموش و برخی دیگر را به بار خواهد نشاند. توصیه زیادی در رابطه با تصمیم گیری نمیتوان داشت، مگر یک مورد. و آن اینکه سعی کنید تحت هیچ شرایطی ماندن در بلاتکلیفی را قبول نکنید. به هر ترتیبی که شد تصمیمی بگیرید. بدانید که پشیمانی از تصمیمی که گرفتید خیلی بهتر از هیچ تصمیمی نگرفتن است! هریک از ما باید یاد بگیریم که با احساسات خود رو به رو شویم.
مقاله “۱۰ راز رسیدن به اهداف در زندگی” را اینجا ببینید!
مرحله سوم: تمایل
تمایل چگونه در وجود افراد شکل میگیرد؟ قاعدتا پاسخ به این سوال اصلا کار سادهای نیست، چون ایجاد تمایلات متفاوت در وجود هر کسی میتواند دلایل بسیار زیادی داشته باشد. با این حال میتوان به دو عامل مهم که به تمایل مربوط میشود، اشاره کرد:
- تمایل از درون افراد چشمه میگیرد و نه از عوامل خارجی
- تمایل میتواند به واسطه نیروهای بیرونی تحریک شود
تقریبا هرچیزی میتواند تمایلی را در فرد بیدار کند؛ مثلا شنیدن یک قطعه موسیقی، تماشای یک فیلم، گوش کردن به یک سخنرانی، گفتگو با یک دوست و یا یک تجربه تلخ. حتی مطالعه چنین مقالهای میتواند مکانیزم وجودی افراد را به سمتی سوق دهد که با خود بگوید: “من همین حالا باید چیزی را در زندگی خود تغییر دهم.”
باید سعی کنید مادامی که به دنبال نیروی محرکه خود میگردید، به تجربیات مثبت در زندگی خوش آمد بگویید. دور خود دیواری نسازید که از مانع تجربههای جدید در زندگی شما شود. دیواری که شما را در برابر شکست خوردن محافظت کند، لذت تجربیات جدید را نیز از شما میگیرد. باید اجازه دهید که زندگی جریان طبیعی خود را طی کند تا اتفاق بزرگی که همه چیز را متحول خواهد کرد، بر سر راه شما قرار بگیرد.
مرحله چهارم: عمل کردن
در نهایت باید با خود بگویید: “من این کار را انجام خواهم داد.” این جمله انرژی زیادی دارد. هیچ چیزی نمیتواند در برابر اراده انسان مقاومت کند. وقتی کسی با خودش میگوید من تحت هر شرایطی تصمیم خود را عملی میکنم، هیچ چیز در دنیا جلودارش نخواهد بود. کوهنوردی میگوید: “من این کوه را فتح خواهم کرد. دیگران به من گفتند این کوه خیلی بلند است، خیلی دور است، خیلی شیب تندی دارد، خیلی صعب العبور است و این کار خیلی سخت است. در جواب من با خودم میگویم: “اما این کوه مال من است.”
وقتی با ارادهای فولادین وارد میدان شوید، هیچ مانعی از دید شما آنقدرها بزرگ به نظر نخواهد رسید. شاید مرحله آخر همان قولی باشد که به خودتان میدهید، اینکه هیچوقت تسلیم نشوید!
حاصل تغییر
تحولات اساسی در زندگی و شخصیت افراد میتواند با تغییرات خیلی ساده و کوچکی شروع شود. چیزی که اهمیت دارد، میل به تغییر کردن است. وقتی ما بخواهیم چیزی را در وجود و زندگی خود تغییر دهیم، باید انرژی زیادی را برای رسیدن به این مقصود صرف نماییم. ابتدا باید باور کنیم که به تغییر احتیاج داریم تا تمایل و انرژی لازم برای انجام آن فراهم شود.
بدون دیدگاه