در زمینه تعیین هدف مطالب بسیار زیادی نوشته شده. برای مثال اگر “تعیین هدف” را در گوگل جستجو کنید، میلیونها نتیجه به شما نشان داده خواهد شد. اما اگر “تنبلی” را جستجو کنید، نتایج بسیار بسیار کمتری را خواهید دید.
ذهنهای برتر بسیاری به این موضوع پرداختهاند، با این وجود، هنوز هم ما با این مسئله که چگونه باید اهداف را تعیین کنیم و اقدامات موثری در برابر آن انجام دهیم، دچار چالش هستیم.
دلیل این اتفاق این است که تصورات اشتباه بسیاری در مورد تعیین هدف در ذهن افراد وجود دارد که مانع از شروع هر اقدامی برای رسیدن به اهداف میشود. وقتی بتوانید این تصورات اشتباه و رایج را بشناسید و از آنها عبور کنید، موفق خواهید شد از فشاری که روی خود احساس میکنید کم کرده و به سمت اهداف خود گام بردارید.
این مقاله اثرگذار را از دست ندهید! “انتخاب: چرا انتخابهای محدودتر به نتایج بهتر منجر میشود؟”
تصور اول: مقصد اصلی هدف است
با وجود مرسوم بودن عبارتهایی مثل “هدف نهاییات چیست؟” تعجبی ندارد اگر میبینیم مردم همیشه با تعیین اهداف برای خود دچار مشکل هستند. اگر چه بای تاکید کنیم که مقصد نهایی هدفهایی که تعیین میکنیم نیستند.
اغلب اوقات وقتی افراد موفق به دستیابی به اهداف خود نشوند، دچار نا امیدی میشوند. در واقع به این دلیل که همه چیز آنطور که آنها انتظار داشتند پیش نرفته است، در نتیجه آنها تسلیم میشوند. آنها خیال میکنند چیزی که برای رسیدن به هدف احتیاج دارند در وجوشان نیست، در حالی که تنها چیزی که به آن احتیاج دارند، یک بررسی دورباره است.
تصور کنید میخواهید با دوستان خود به سفر بروید. مسیر و مقصد خود را روی نقشه تلفن همراه خود تعیین میکنید و به راه میافتید. هدف عینی شما رسیدن به مقصد تعیین شده است. با این وجود ممکن است در جاده تصادفی رخ دهد و یا شرایط آب و هوایی نا مساعد شود و شما را مجبور کند، مسیر دیگری برای رسیدن به مقصد خود پیدا کنید.
در زمینه کسب و کار این حوادث میتواند شامل زیادتر شدن خرج نسبت به دخل، بی جواب ماندن تماسهای تلفنی و یا به نتیجه نرسیدن یک قرارداد اشد.
همه چیر در زمینه “تقویت هوش مالی” را در اینجا بخوانید!
اینها همه موانع و مسیرهای انحرافی هستند که ممکن است بر سر راه ما قرار بگیرند و ما را مجبور کنند راه جدید برای رسیدن به اهدافمان پیدا کنیم. اهداف نباید مانند سنگی سفت و سخت باشند. اهداف قرار است مانند راهنمایی عمل کنند که ما را در مسیر درست قرار میدهد. برخی اوقات ممکن است به هدف تعیین شده خود دست پیدا نکنیم و این نباید برای ما مهم باشد. چیزی که اهمیت دارد این است که ما در حال جلو رفتن در مسیر هدف خود هستیم.
همه چیر درباره بهبود و توسعه فردی را در اینجا بخوانید!
تصور دوم: اهداف وقتی نوشته شوند دیگر غیرقابل دستکاری میشوند
به نظر من این تصور اشتباه بیشتر از هر چیز دیگری دست و پای افراد را برای انجام هر اقدامی میبندد. اگر مشخصا نمیدانید میخواهید چه منصب شغلی داشته باشید، یا دوست دارید دقیقا کجا زندگی کنید و یا اینکه باید چه میزان از پول خود را پس انداز کنید، یعنی شما از تعیین هدف برای خود فرار میکنید چون آماده نوشتن آنها نیستید.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته، ما میدانیم که نوشتن اهداف احتمال رسیدن به آنها را چند برابر بیشتر میکند. خبر خوی اینکه هیچکس تا به حال نگفته نمیشود اهداف نوشته شده را بازبینی و بازنویسی کرد. شما باید تمامی اهداف تعیین شده را به عنوان یک نقشه انعطاف پذیر در نظر داشته باشید.
اگر واقعا در تعیین هدف برای خود دچار چالش هستید، کمی از دورتر به خودتان و شرایطی که در آن قرار گرفتهاید نگاه کنید. آنگاه از خودتان سوال کنید؛ “امروز چه تغییری میتوانم در زندگی خصوصی یا کاری خود ایجاد کنم؟”
۵ راز اثربخشی از پرمشغلهترین افراد جهان را بشناسید!
ارزشمندترین منابعی که هر کسی در اختیار خود دارد، زمان، انرژی و استعداد است. تمام تمرکز شما باید روی این هدف قرار بگیرد که از زمان، انرژی و استعداد خود بهترین نتایج ممکن را استخراج کنید. این جمله برای شرایط منحصر به فرد شما چه چیزی را در ذهنتان تداعی میکند؟
تصور سوم: باید آنقدر منتظر بمانم تا توانایی اجرای تمام و کمال یک الگوی مشخص را پیدا کنم
وقتی شما در سمینارهای تعیین هدف شرکت میکنید و یا کتابی را درباره این موضوع مطالعه میکنید، نکتهای که روی آن تاکید میشود، دنبال کردن یک فرمول مشخص در نهایت دقت است. اما حتی اگر شما آن فرمول را درست به همان روشی که به شما سفارش شده، دنبال کنید باز هم نتیجهای که به شما قول داده بودند حاصل نمیشود. این مسئله به این دلیل است که شما یک انسان متفاوت در یک مکان متفاوت در جهان هستید که شرایط مخصوص به خودتان را دارید.
برای مثال راه حلهای کسی که از تجربیات فردیاش در تهران سخن میگوید شاید برای شما که در شهر شیراز زندگی میکنید ۱۰۰% مفید و کاربردی نباشد. اما چاره واقعا چیست؟ باید بهترین بهترینها را مورد مطالعه و بررسی قرار داد. اما مادامی که گامهای موفقیت آنها را رصد میکنید، باید این سوالات را از خودتان بپرسید:
- کدامیک از این راه حلها برای من مناسبتر است؟
- چه کاری از من ساخته است؟
- باید کجای نقشهام را عوض کنم؟
- چگونه میتوانم این راه حلها را با کاری که قصد انجام آن را دارم تطبیق دهم؟
مقصد خود را مشخص کنید، از بهترین بهترینها بیاموزید و سپس بررسی کنید که با استفاده از راه حل چه کسی میتوانید سریعترین و بهترین نتیجه را در مسیر اهداف خود بدست آورید.
همین حالا بخوانید: “موفقیت در سطح میلیونرها با ۱۰ عادت روزانه”
حالا که این تصورات اشتباه و رایج را شناختیم، بیایید ببینیم چه اهدافی را میشود برای خود تعیین کنیم:
با این هشت هسته اصلی در زندگی شروع میکنیم:
- روحی و روانی
- سلامتی
- خانواده
- مالی و اقتصادی
- شغلی و حرفهای
- آموزشی و تحصیلی
- عاطفی و احساسی
- دوستی و اجتماعی
ابتدا ۲۵ سال آینده را در نظر بگیرید و آنها را به بازههای پنج ساله تقسیم کنید. در مورد هر بازه پنج ساله از خودتان سوال کنید؛ “در عرض هر ۱۲ تا ۱۸ ماه باید چه کاری برای رسیدن به هدف خود انجام دهم؟”
در این مقاله “چهار الگوی اصلی برای داشتن برنامه مالی موفق” را بخوانید!
بر اساس هر هدف تعیین شده ۳ تا ۵ رفتار یا عادت مشخص وجود دارد که برای رسیدن به آن هدف باید آنها را داشته باشید و یا در خودتان به وجود آورید. برای مثال در زمینه سلامتی اگر قرار بر این باشد که ۱۰ کیلو وزن کم کنید، باید مطمئن شوید که به اندازه کافی آب مینوشید، از غذاهای سرخ کردنی پرهیز میکنید و به پیاده روی میروید.
فراموش نکنید که پس از هر پیشرفتی در برنامههای رسیدن به اهدافتان، به خودتان پاداش دهید. تشویق کردن خود به شما انرژی میدهد تا مسیر خود را بهتر دنبال کنید.
انتخاب هدف و دنبال کردن آن تنها در صورتی اتفاق میافتد که شما واقعا واقعا با تمام وجودتان چیزی را بخواهید. به این جمله ایمان داشته باشید که “خواستن توانستن است!”
دخل و خرج: چطور هوای جیبمان را داشته باشیم؟
اگر شما چیزی را واقعا نخواهید، برای بدست آوردنش تلاش مستمری هم نمیکنید. پس در تعیین هدف به دنبال چیزهایی بروید که حقیقتا میخواهید داشته باشید!
بدون دیدگاه